Scan barcode
peiman198913's reviews
224 reviews
نفر هفتم by Haruki Murakami
4.0
نفر هفتم مجموعهی هشت داستان کوتاه از هاروکی موراکامی هست. این مجموعه در کل از داستانهای کوتاه قبلی که از موراکامی خونده بودم به نظرم بهتر بود و من بیشتر دوستشون داشتم. خود داستان نفر هفتم که اسم کتاب از روش برداشته شده راجع به مردی هست که داره یه خاطره از گذشته تعریف میکنه، یه خاطره تلخ از غرق شدن دوستش در دریا روزی که هشدار طوفان از قبل داده شده بود. داستان مواجهه با ترس. در مجموع جالب بود و ارزش خوندن داره
دلباختگی by Christian Bobin
2.0
داستان آشنایی و عشق نویسنده و لوییز امور. لوییز امور یک عطرساز هست که نامه ای برای نویسنده میفرسته و از اون اجازه میخواد که از جملات کتابش استفاده کنه. این نقطه شروع ارتباط هست و کم کم با دیدارهای بیشتر نویسنده در عشق غرق میشه. داستان یه تم مذهبی شدیدی داره که بیخ گلوی آدم رو میگیره. خیلی داستان بلندی نیست که خسته بشیه آدم ولی با نخوندن این کتاب هم چیز زیادی از دست نخواهید داد
آوای وحش by Jack London
3.0
آوای وحش داستان سگی به اسم باک هست که در خانهی بزرگ قاضی میلر زندگی میکنه راحت و آسوده و پر از مهربانی و عشق و اعتماد به اطرافیان. همین اعتماد باعث میشه کمک باغبان خانه اون رو با خودش ببره و مخفیانه بفروشه. چرا؟ چون در اون دوران تب جستجوی طلا خیلی بالا رفته و همه به مناطق شمالی و سردسیر مثل کانادا میرن و برای جا به جایی و بارکشی به سگهای قوی و پر مو مثل باک احتیاج شدید داشتند. این ابتدای مسیر پر پیچ و خم باک هست برای تبدیل از یک سگ اهلی مهربان به یک سگ جنگجوی وحشی. نقد های زیادی راجع به این کتاب محبوب نوشته شده که دیگه هر چیزی من بخوام بنویسم تکرار مکررات میشه
و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود by Fredrik Backman
4.0
داستان در مورد پیرمردی هست که دچار آلزایمر شده. پسرش تد و نوه ش نوآ و همچنین همسرش که فوت شده بقیه ی افراد حاضر توی داستان هستند. خیلی لطیف و زیبا در مورد آلزایمر و رابطه پدر و پسر و پدربزرگ و نوه صحبت میکنه. واقعا داستان دلنشینی هست ولی تلخ خیلی تلخ. یه جاهایی دلگیر شدم از اینکه چرا من پدربزرگ نداشتم، یعنی داشتما منتها یکی رو قبل اینکه به دنیا بیام از دست دادم و یکی رو خیلی زودتر از اونی که باید...ه
دوستش داشتم by Anna Gavalda
3.0
داستان زنی با دو فرزند که همسرش او را رها کرده و پی عشق جدید رفته است. این مرد که به عنوان یک شخصیت در داستان وجود ندارد باید از روی حرف های همسر و پدرش شناخته شود. اینکه یک نفر چطور بدون فکر به بقیه تصمیم به این مهمی میگیره فقط و فقط از روی خودهواهی. اینکه چه بر سر همسر و فرزندانش میاد. اما در نهایت این کتاب سعی میکنه دید متفاوتی به مسیله خیانت داشته باشه. جملات تاثیر گذار زیادی توی کتاب هست و همین شاید روند یکنواخت کتاب رو اندکی تلطیف کنه.ه
فرار به غرب by Mohsin Hamid
3.0
فرار به غرب یا خروجی غرب، داستانی نسبتاً عاشقانه با درون مایهی پناهندگی و مهاجرته. سعید پسری حدودا مذهبی شیفتهی نادیا شده که پوشش چادر داره که البته بعداً متوجه میشیم این پوشش نه از سر اعتقاد که برای محافظت انتخاب شده. شهر محل زندگیشون درگیر جنگ داخلی شده و اونها بعد از مدتی رابطه و ایجاد صمیمیت بینشون تصمیم میگیرن از کشور مهاجرت یا فرار کنن. درهای جادویی توی داستان خودنمایی میکنه درهایی که واردشون میشی و سر از جای دیگه در میاری، سعید و نادیا با استفاده از این درها به جاهای مختلفی در دنیا میرن و اتفاقاتی براشون میافته و رابطهشون دست خوش تغییرات میشه.
در نهایت داستان جالب هست ولی به نظرم تعداد جوایز و پرداخت بهش بیش از حقش بوده و شاید یه خاطر جو مهاجران و پناهندگی در اروپا این اتفاق افتاده.
در نهایت داستان جالب هست ولی به نظرم تعداد جوایز و پرداخت بهش بیش از حقش بوده و شاید یه خاطر جو مهاجران و پناهندگی در اروپا این اتفاق افتاده.
ابر شلوارپوش by Vladimir Mayakovsky
2.0
سخت ترین ترجمه شاید برگدان شعر باشه و کار هرکسی نیست. فقط معنای کلمات نیست که باید ترجمه بشه بلکه باید حس شاعر منتقل بشه. در این کتاب حس و حال شعر اصلی منتقل شده بود؟ بیش از هفتاد در صد شعر ها خیر. چطور باید به کتابی که میدونی شعر جذابی داره ولی مجبوری ترجمه ی غیر جذابش رو بخوبی باید نمره داد؟ این کتاب با این ترجمه 2
برای گونگادین بهشت نیست by Ali Mirdrekvandi, علی میردریکوندی
3.0
خب اندازه ی خود کتاب حرف دارم برای نوشتن ولی سعی میکنم در کمترین کلمات ممکن بنویسم. اول راجع به داستان کتاب بگم راجع به چندین افسر انگلیسی زبان هست که به همراه خدمتکار خودشون گونگادین که ایرانی هست مردن و در جایی دنبال دروازه ی بهشت میگردن و در مسیر پیدا کردن و وارد شدن به بهشت اتفاقاتی براشون میفته که توی کتاب مختصرا شرح داده شده. اما نکانی که میخوام بگم:ه
اول اینکه یه مقدمه جذاب داره این کتاب از زبان یک افسر انگلیسی راجع به نویسنده ی کتاب و شرح وقایع اتفاق افتاده برای نوشته شدن این کتاب که واقعا جذابه
دوم اینکه کتاب از نظر داستانی و روایی خیلی پیچیدگی نداره ولی جذابیت نسبی برای 50-60 صفحه رو داره
سوم اینکه این کتاب بر مبنای اعتقادات نوشته شده و من خیلی علاقمند به خوندن اعتقادات بقیه در قالب داستان نیستم جدای از اینکه موافق با مخالف اونخا باشم
و چهارم اینکه... هیچی بگذریم. همین
اول اینکه یه مقدمه جذاب داره این کتاب از زبان یک افسر انگلیسی راجع به نویسنده ی کتاب و شرح وقایع اتفاق افتاده برای نوشته شدن این کتاب که واقعا جذابه
دوم اینکه کتاب از نظر داستانی و روایی خیلی پیچیدگی نداره ولی جذابیت نسبی برای 50-60 صفحه رو داره
سوم اینکه این کتاب بر مبنای اعتقادات نوشته شده و من خیلی علاقمند به خوندن اعتقادات بقیه در قالب داستان نیستم جدای از اینکه موافق با مخالف اونخا باشم
و چهارم اینکه... هیچی بگذریم. همین
سفر در اتاق تحریر by Paul Auster
4.0
پیرمردی در اتاقی لب تخت نشسته که تمام وسایلش برچسب هایی حاوی اسم اون وسیله رو دارن مثلا روی صندلی نوشته صندلی و حتی روی دیوار نوشته شده دیوار. به نظر میاد که پیرمرد فراموشی داره (حالا به هر دلیل) چیزی از گذشته و اینکه کی هست یادش نیست. حتی نمیدونه چرا اونجاست. در اتاق یک میز تحریر و یک سری عکس و نوشته هم وجود داره که داستان ما تشکیل میشه از رفت و آمد و صحبت افرادی با این پیرمرد و دیدن عکسها و خوندن نوشته ها توسط اون. ایده ی داستان خیلی جذابه حتی اون ابهام و گنگی داستان و اینکه تا انتها نمیتونی حدس بزنی ته داستان چیه باعث کشش داستان شده. یه جاهایی رو میشد بیشتر شرح و بسط داد به نظرم ولی خب نظر نویستنده مثل من نبوده :))) آخر داستان رو کمتر از بقیه ی داستان دوست داشتم
مرگ ایوان ایلیچ by Leo Tolstoy
3.0
به نظرم از این کتاب بیش از استحقاقش تعریف و تمجید شده نه اینکه ضعیف باشه نه ولی این شرح و بسط و تقسیر از تک تک جملات کتاب بیش از اندازه است. داستان شروع میشه با خبر مرگ ایوان ایلیچ و مراسمش. بعد شروع میکنه زندگی اون رو شرح دادن و در ابتدا نقدهایی هم از شیوه های پیشرفت و افرادی که بدون شایستگی کارهایی دارن و پول هایی میگیرن مطرح میکنه. ایوان ایلیچ هرچقدر در زندگی کاری سعی و تلاش داره و متمرکز هست در زندگی شخصی اینطور نیست. در حادثه ای جراحتی میبینه و بیماری سختی میگیره و از این به بعد میرسیم به حرف اصلی داستان. مواجه شدن با مرگ و مرور زندگی. اینکه آیا اون جوری که باید زندگی کردیم؟ درست زندگی کردیم؟ اصلا درست چی هست؟