Scan barcode
peiman198913's reviews
224 reviews
من قاتل پسرتان هستم by احمد دهقان
3.0
به نظرم اول از همه اسم جذابی برای کتاب انتخاب شده که قاعدتا اسم یکی از مجموعه داستان های کتاب هست. البته که خود داستان به اندازه ی اسمش جذاب نیست (این داستان به خصوص از مجموعه). تمام داستانها به موضوع جنگ ایران و عراق می پردازه ولی بعد از زمان جنگ، در واقع به کسانی که جبهه بودن. بعضی از داستان ها واقعا خوب و بعضی نه چندان جذاب. 2 ستاره براش کمه و 3 ستاره زیاد ولی چه کنم با این دل رئوف :))))ه
سه روايت از يهودا by مانی صالحی علامه, Jorge Luis Borges
3.0
دلم میخواد هم 4 ستاره بدم هم 1 ستاره! نظرم کاملا سینوسی شده راجع به این کتاب. یه جایی واقعا لذت بردم و یه جایی میگفتم چرا تموم نمیشه این قسمت؟؟ هنوزم نمیدونم.همین
Scheherazade by Haruki Murakami
3.0
اول باید بگم که انتظار بیشتری داشتم هرچند طرفدار نوشته های هاروکی موراکامی نبوده ام هیچوفت. داستان راجع به مردی است که به مکان جدید منتقل شده و از اونجا نمیتونه خارج بشه؛ زنی به عنوان همیار! خرید و کارهای روزانه اون رو هر روز میاد انجام میده و ضمنا با هم سکس میکنن و بعدش اون زن داستانی براش تعریف میکنه (به همین دلیل مرد رو شهرزاد نامیده) و ساعت 16:30 به منزل میره. داستان در مورد این حرف ها و فکرهای مرد در مورد این حرف هاست.ه
خداحافظ آقای چیپس by James Hilton
4.0
سرگذشت یک معلم به معنای واقعی کلمه. همه ما حداقل یکی از معلم هایی که داشتیم رو برای همیشه تو خاطرمون نگه میداریم و به نظرم آقای چیپس همون معلمه. بالا و پایین زندگی آقای چیپس همراه با یه سیر تاریخی مثل گاه شمار تقویم گفته میشه که به درک گذشت زمان و حال و هوای اون روزا خیلی کمک میکنه. با اینکه تقریبا یک داستان ساکن هست و هیجان شدیدی داخلش نداره آخرش میگی عه چقدر دوستش داشتم... ه
سقوط by Albert Camus
5.0
و اما سقوط... نویسنده ی مورد علاقه من جناب آلبر کامو (شما آلبر کامو و فرانتس کافکا رو با هم قاطی نمیکنید؟؟) این کتاب واقعا آدم رو درگیر میکنه؛ اینطوری نیست که بخونی کتاب رو ببندی بذاری تو کتابخونه و یه کتاب دیگه برداری. آخرش انگار دلت میخواد دوباره بخونی؛ با خودت میگی صبر کن ببینم چی گفت؟ چی شد؟ یه جاهایی هم انگار داره خودت رو تعریف میکنه و بعد واقعیت رو مثل یک سیلی توی صورتت میزنه
دوران تحقیر by André Malraux
2.0
داستان مردی از حزب کمونیست آلمان که توسط حزب نازی دستگیر شده ولی مدارک کامل برای اثبات هویتش وجود نداره ولی به هر حال برای مدتی زندانی میشه و داستان شرایط و فشار و هجوم افکار در زندان رو شرح میده. به نظر من داستان کشش کافی برای اون حجم از توصیفات و تمثیل ها رو نداره و یه جاهایی واقعا خسته کننده میشه. ضمن اینکه به شخصه نمیتونم برای یک کمونیست دل بسوزونم و بنابراین با داستان همراه نمیشم حالا هرچند اون کمونیست در مقابل تفکرات فاشیستی و نازیسم باشه چرا که دلیلی نداره توی هر درگیری شما طرفدار یک طرف باشی. هرچند مالرو در نوشته ای طرفداری این کتاب از کمونیسم رو رد کرده و گفته بیشتر نظرش روی بحث انسانی و ضدیت با فاشیسم و نازیسم بوده ولی تمایلات چپ گرایانه مالرو سرتاسر داستان مشهوده. در نهایت دو ستاره کافیه براش
مروارید by John Steinbeck
4.0
مروارید داستان نسبتا کوتاه از جان اشتاین بک که از روی یک داستان مکزیکی به رشته تحریر در آورده. داستان تلاش میان فقر و غنا و ظلم و ایستادگی. داستان واقعا گیراست و توصیفات ساده و زیبایی داره. مثل کتاب موش ها و آدم ها آخر کار غافلگیر کننده است
دورتر از هر جای دیگر by Ursula K. Le Guin
5.0
دورتر از هر جای دیگر، ولی نزدیکتر از هر کتاب دیگه به خود من، شاید اگه مثل بقیهی کتابها میخواستم ستاره بدم حق این کتاب بیشتر از ۳.۵ نبود ولی از همون اول که شروع به خوندن کردم انگار خود منه، شاید بیش از ۹۰ درصد این اتفاقات دقیقا برام پیش اومده و برای همین من خیلی این کتاب رو دوست داشتم. یکمی برای من شبیه به ناطوردشت بود. داستان پسری درونگرا به اسم «اون» که شاکیه از اینکه برای دیده شدن و تایید شدن حتما باید همرنگ جماعت بشه و بعد دوستی به اسم «ناتالی» پیدا میکنه و اتفاقات دیگه....ه
قسمتی از متن کتاب:
ارتباط با دیگران هیچ چیز عاید آدم نمیکرد. من تنها بودم. همیشه تنها بودم. در آن چند مدت با او توانستم تظاهر کنم که تنها نیستم، اما در واقعیت امر، بودم و سرانجام این را به او هم ثابت کردم، مجبورش کردم از من رو برگرداند و برود همان جایی که بقیه رفتند. این هم مشکل زیادی نبود. تنها بودم که بودم، مشکلی نبود، باید این را میپذیرفتم نه اینکه تظاهر کنم. من از آن دست آدم های نبودم که خوب با این نوع اجتماع جور در بیایم. تصور اینکه کسی من را دوست داشته باشد احمقانه است. روی چه حسابی باید من را دوست داشته باشند؟
قسمتی از متن کتاب:
ارتباط با دیگران هیچ چیز عاید آدم نمیکرد. من تنها بودم. همیشه تنها بودم. در آن چند مدت با او توانستم تظاهر کنم که تنها نیستم، اما در واقعیت امر، بودم و سرانجام این را به او هم ثابت کردم، مجبورش کردم از من رو برگرداند و برود همان جایی که بقیه رفتند. این هم مشکل زیادی نبود. تنها بودم که بودم، مشکلی نبود، باید این را میپذیرفتم نه اینکه تظاهر کنم. من از آن دست آدم های نبودم که خوب با این نوع اجتماع جور در بیایم. تصور اینکه کسی من را دوست داشته باشد احمقانه است. روی چه حسابی باید من را دوست داشته باشند؟
اقدام های انجام شده by Bertolt Brecht
4.0
اون روزی که خوندم خیلی حرفای زیادی برای نوشتن داشتم راجع به این اثر ولی اینجا جاش نبود. الان هم اینو مینویسم چون دوست دارم چیزی در مورد این کتاب نوشته باشم. این نمایشنامه داره با تعریف یک داستان از زبان چند نفر که خودشون در ماجرا بودن به قصه ی پر غصه ی کمونیسم میپردازه. به این که چقدر زبان های قوی و مغزهای ضعیفی دارند! به نظر میاد که این موضوع اولین قدم برای تشکیل هر حزبی باشه!!!! بگذریم