A review by peiman198913
قربانی و چهار نمایش\u200cنامۀ دیگر by Rabindranath Tagore

3.0

این کتاب شامل پنج نمایشنامه از تاگور نویسنده و شاعر سرشناس هند هست که توی هر کدوم نظرش رو راجع به عشق و مذهب و اخلاقیات بیان کرده.

نمایشنامه اول: پستخانه
پسری کوچک بیمار است و اجازه‌ی خروج از خانه را ندارد، عاشق طبیعت و مردم است و هر روز در کنار پنجره مینشیند و با همه باب صحبت را باز میکند و جهان بیرون را در ذهن مجسم میکند، یک پستخانه در نزدیکی منزل آنها تاسیس میشود و کودک منتظر یک نامه از طرف پادشاه برای خود است.

نمایشنامه دوم: مرتاض
در این نمایشنامه مرتاضی از دنیا کناره گرفته و به خود می‌بالد که از مادیات و مال و دنیا گذشته و دل در گرو هیچ ندارد. اما دختری را میبیند و دل به او می‌بازد... تاگور در این نمایشنامه مخالفت خود با کناره‌گیری از دنیا را اعلام می‌کند.

نمایشنامه سوم: مالینی
مالینی شاه‌زاده‌ خانمی است که در صدد است مذهب جدیدی را بنا کند و همه به پیروی از اون می‌پردازند جز دو دوست برهمن که یکی به دنبال دست و پا کردن سپاه به ممالک بیگانه میرود و دیگری در دربار میماند تا اخبار را به دوست خود برساند ولی عاشق شاهزاده شده و با خیانت موجب دستگیری دوستش میشود. در پایان دو دوست در پیشگاه شاه و شاهزاده به بیان دلایل کارهای خود می‌پردازند

نمایشنامه چهارم: قربانی
داستان پادشاهی که در پی دادخواهی دختری که خون بزش را در معبد به منظور قربانی برای کالی الهه جنگ ریخته اند، هر گونه خون ریختن و قربانی کردن در معبد را ممنوع میکند و این شروع ماجرا است و پس از آن کاهن اعظم، ملکه، برادر و ... به مقابله با او می‌پردازند. در مذهب هندو کالی خدای جنگ و وحشت است و سالها قبل هندوها خون جانوران و انسانها را برای اون هدیه می آوردند ولی جامعه روشنفکر هند به مقابله با این رسم پرداخت و در نهایت دولت هندوستان این رسم را ممنوع اعلام کرد. تاگور این نمایشنامه را به کسانی تقدیم کرده که با ایستادگی جلوی این رسم را گرفته‌اند.

نمایشنامه پنجم: پادشاه و ملکه
این نمایشنامه راجع به ملکه‌ای است که از اینکه همسرش به خاطر عشق شدید به او تمام مسائل مملکت را رها کرده ناراحت است و خود دست به کار میشود و پادشاه را ترک کرده به کشمیر میرود تا با کمک برادر خود که پادشاه کشمیر است مخالفین و ظالمین را سر جای خود بنشاند، این کار به مذاق پادشاه خوش نمی آید و به کشمیر حمله میکند و آنها را شکست میدهد و درخواست تسلیم پادشاه آنجا را میدهد و ادامه‌ی ماجرا