خيلى آروم آروم سعى كردم اين كتاب رو بخونم تا بتونم به اندازه كافى ازش لذت ببرم . خيلى سخته كه بخوام در اين مورد اين كتاب چيزى بگم. شايد كتابى باشه كه به خيلى ها معرفيش كنم اما اگه بهم بگن نقطه قوت كتاب چيه ، شايد نتونم به نكته اى اشاره كنم جز اينكه اين كتاب حرف هايى رو بيان ميكنه كه مطمئنا خواننده تا به حال بهش فكر كرده و باهاش برخورد داشته اما بهش توجه كافى نكرده و يا سعى كرده اون افكار رو هرچه بيشتر پنهون نگه داره. شايد هر خواننده اى بتونه ادعاى نوشتن اين كتاب رو بكنه و هنگام خوندن با خودش بگه " اه ! اينو كه من هميشه با خودم ميگم " .

هنگام شروع كتاب انتظارم ازش خيلى بالا بود و جواب اين انتظار رو گرفتم. كشش خوب داستان ، شخصيت پردازى هاى عالى و سورپرايز هاى عالى نويسنده در مواقعى كه خواننده خسته احتمال خسته شدنش هست.
قطعا تا مدت ها در مورد اين كتاب و شباهت هاى احتمالى مارتين و خودم فكر خواهم كرد و مطمئنا سال هاى دورتر غبطه و ياد روزايى خواهم افتاد كه اين كتاب رو خوندم.